معنی مادر اسحاق

حل جدول

مادر اسحاق

ساره

سارا

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

اسحاق

اسحاق. [اِ] (اِخ) پدر عبداﷲبن سحوق محدث. و سحوق نام مادر اوست. (منتهی الارب).

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابوموسی. رجوع به ابوموسی اسحاق... شود.

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابویعقوب. رجوع به ابویعقوب اسحاق شود.

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابن محمدبن اسحاق قطیعی. از مردم قطیعه ٔ اسحاق الازرق و محدث است.

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابن الرشید. وی فرزند هارون الرشید خلیفه ٔ عباسی بود و مادر او خبث نام داشت. (عقد الفرید چ محمد سعید العریان ج 5 ص 396).

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابوحکیم. رجوع به اسحاق بن یوحنا شود.

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابوعبدالرحمن. رجوع به اسحاق بن بشر شود.

اسحاق.[اِ] (اِخ) فرائِضی. رجوع به اسحاق بن جندب شود.

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابومحمد. رجوع به اسحاق الازرق شود.

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابوالحسین. رجوع به اسحاق بن ابراهیم تمیمی شود.

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابوالظاهر. رجوع به اسحاق بن علی حنفی شود.

اسحاق. [اِ] (اِخ) ابوعبداﷲ. رجوع به اسحاق بن محمدبن زنگی... شود.

معادل ابجد

مادر اسحاق

415

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری